ابنعراق ابوعلی شمسالدین محمد بن علیاِبن عِراق، ابوعلی شمسالدین محمد بن علی بن عبدالرحمان (۸۷۸ - صفر ۹۳۳ق/۱۴۷۳- نوامبر ۱۵۲۶م)، عارف و شاعر بود. فهرست مندرجات۱.۱ - تولد ۱.۲ - تحصیلات مقدماتی ۱.۳ - ازدواج ۱.۴ - سفر به بیروت ۲ - اشتغالات ۳ - گرایش به تصوف ۴ - سفر به مصر ۵ - سفر به دمشق ۶ - عزیمت به حج ۷ - تعلیم و ارشاد صوفیه ۸ - اشتغال به تألیف کتاب ۹ - ناراحتی استاد از شاگرد ۱۰ - ازبین بردن تألیفات ۱۱ - تربیت مرید و شاگرد ۱۲ - بازگشت به دمشق ۱۲.۱ - تدریس در دمشق ۱۳ - عزیمت دوباره به حج ۱۴ - وفات ۱۵ - فرزندان ۱۶ - مقامات علمی و اخلاقی ۱۷ - عرفان ابن عراق ۱۸ - تألیفات ۱۹ - تألیفات در ضمن شرح احوالخود ۲۰ - فهرست منابع ۲۱ - پانویس ۲۲ - منبع ۱ - بیوگرافی۱.۱ - تولدوی در دمشق در خاندانی از امرای چرکس به دنیا آمد [۱]
طاش کوپریزاده، احمد، الشقائق التعمانیة، ج۱، ص۳۵۳-۳۵۴، به کوشش احمد صبحی فرات، استانبول، ۱۴۰۵ق.
[۲]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۵۹، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
[۳]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹۶، قاهره، ۱۳۵۱ق.
۱.۲ - تحصیلات مقدماتیدر آغاز عمر به تحصیل قرائت قرآن و تجوید و حساب و سایر مقدمات پرداخت ۱.۳ - ازدواجو پس از وفات پدرش در ۸۹۵ق همسر اختیار کرد ۱.۴ - سفر به بیروت. وی در همین سال برای رسیدگی به اموال و اقطاعی که از پدرش بازمانده بود، به بیروت سفر کرد و در آنجا به دیدار بعضی از اولیا و بزرگان صوفیه نایل شد. ۲ - اشتغالاتدر بازگشت به دمشق چندی به کارهایی چون سواری، تیراندازی ، شکار ، نرد ، شطرنج و سایر اشتغالاتی که خاص امیرزادگان بود، مشغول شد، ۳ - گرایش به تصوفولی سرانجام به مصاحبت شیخ ابراهیم ناجی رسید و به ارشاد او به تصوف گرایید و از دست او خرقه گرفت و در همین احوال به آموختن نحو ، معانی و بیان ، تفسیر ، فقه و حدیث نیز اشتغال داشت و اوقات را به مصاحبت اهل علم و تقوی میگذراند، تا اینکه در ۹۰۴ق با علی بن میمون مغربی و شیخ عبدالقادر بن حبیب ملاقات کرد و از هدایت آن دو بهرهور شد. [۴]
طاش کوپریزاده، احمد، الشقائق التعمانیة، ج۱، ص۳۵۴، به کوشش احمد صبحی فرات، استانبول، ۱۴۰۵ق.
[۵]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۵۹ -۶۱، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
[۶]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹۶-۱۹۷، قاهره، ۱۳۵۱ق.
۴ - سفر به مصردر ۹۰۵ق از راه بیروت به مصر سفر کرد و به ملاقات و مصاحبت چند تن از بزرگان علم و عرفان آن ناحیه، چون جلالالدین سیوطی ، دمیاطی و احمد قسطنطینی نایل آمد. سپس به دمیاط سفر کرد و در آنجا محضر برخی بزرگان را دریافت و از آنجا رهسپار بیروت شد و در عید فطر همان سال به بیروت رسید، ۵ - سفر به دمشقپس از چندی از بیروت عازم دمشق شد. [۷]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۱، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
[۸]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹۷، قاهره، ۱۳۵۱ق.
۶ - عزیمت به حجپس از بازگشت به دمشق نخست به حج رفت و بار دیگر از دمشق عازم بیروت شد. اقامت وی در بیروت تا ۹۱۰ق ادامه یافت و در این سال هر چه در آنجا داشت یکباره ترک کرد و به دمشق بازگشت [۹]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۱ -۶۲، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
۷ - تعلیم و ارشاد صوفیهسال بعد که علی بن میمون از روم به حماه رفت، نامهای به ابن عراق نوشت و او بیدرنگ به سوی حماه رهسپار شد و چند ماهی نزد استاد و پیر خود به سر برد. سپس به اشاره ابن میمون رهسپار بیروت شد و به تعلیم و ارشاد صوفیه آنجا مشغول گردید. [۱۰]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۲، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
[۱۱]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹۷- ۱۹۸، قاهره، ۱۳۵۱ق.
۸ - اشتغال به تألیف کتابدر مدتی که مقیم بیروت بود، اوقات خود را به تألیف میگذراند و گفتهاند که ۲۴ جلد کتاب نوشت، اما چون این خبر به ابن میمون رسید، رنجیده خاطر شد و نامهای به ابن عراق نوشت و از او خواست تا با کتابهای خود به دمشق برود. ۹ - ناراحتی استاد از شاگردهنگامی که در اواخر رجب ۹۱۳ آن دو در دمشق یکدیگر را ملاقات کردند، ابن میمون شدیداً مرید و شاگرد خود را مورد عتاب قرار داد و او را به سبب پرداختن به اینگونه کارها و اشتغال به «قیل و قال» سرزنش کرد. ۱۰ - ازبین بردن تألیفاتابن عراق نوشتههای خود را به ابن میمون سپرد و او همه را، جز آنچه در قواعد و تأدیب بود، به آب شست. [۱۲]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۲، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
[۱۳]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹۸، قاهره، ۱۳۵۱ق.
۱۱ - تربیت مرید و شاگرد۶ سال پس از وفات ابن میمون، وی در ۹۲۳ق به بیروت بازگشت و در رباطی که تأسیس کرده بود، به تربیت مریدان و ارشاد شاگردان پرداخت، ۱۲ - بازگشت به دمشقتا اینکه گروهی از اعیان دمشق نامهای نوشته و او را بدانجا دعوت کردند. ۱۲.۱ - تدریس در دمشقوی این بار یک چند در دمشق و سپس مدتی در غوطه و صفد اقامت کرد و همچنان به ارشاد مریدان و تدریس تفسیر، فقه و حدیث مشغول بود و اهل علم و عرفان از اطراف نزد او میآمدند. ۱۳ - عزیمت دوباره به حجدر ۹۲۴ق بار دیگر عازم حج شد و در حالی که سرپرستی امور حجاج به او سپرده شده بود، خود پیاده این سفر را به انجام رساند. [۱۴]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۲ - ۶۴، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
از آن زمان وی در مدینه اقامت گزید و به تربیت سالکان و تعلیم و ارشاد طالبان علوم مشغول شد، و همواره تا پایان عمر میان حرمین رفت و آمد داشت و مراسم حج را به جای میآورد.۱۴ - وفاتسرانجام در ۵۴ سالگی در مکه درگذشت و در تشییع جنازه او جمعی کثیر از مردم مکه، از آن میان ابو نمی بن برکات، شریف و سلطان مکه، شرکت جستند. [۱۵]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۷، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
۱۵ - فرزنداناز او فرزندانی بر جای ماند که دو تن از آنان - شیخ علی و شیخ عبدالنافع - اهل علم و ادب بودند [۱۶]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۴، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
[۱۷]
۱۷۷، عیدروسی، عبدالقادر، تاریخ النور السافر، ج۱، ص۱۷۵، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
[۱۸]
عیدروسی، عبدالقادر، تاریخ النور السافر، ج۱، ص ۱۷۵-۱۷۹، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
اشعاری از آن دو نقل کرده است.۱۶ - مقامات علمی و اخلاقیابن عراق در علوم ظاهر و باطن از سرآمدان روزگار خود به شمار میرفت و از زهد و پرهیزکاری و ریاضتهای سخت او روایتهایی نقل شده است [۱۹]
طاش کوپریزاده، احمد، الشقائق التعمانیة، ج۱، ص۳۵۴، به کوشش احمد صبحی فرات، استانبول، ۱۴۰۵ق.
[۲۰]
۶۴، غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۵۹، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
[۲۱]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹۶، قاهره، ۱۳۵۱ق.
[۲۲]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹۸، قاهره، ۱۳۵۱ق.
و کراماتی نیز به او نسبت دادهاند. [۲۳]
عیدروسی، عبدالقادر، تاریخ النور السافر، ج۱، ص۱۷۴، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
۱۷ - عرفان ابن عراقعرفان او معتدل و مبتنی بر رعایت اصول و قواعد شریعت بود. از افکار و تصوراتِ وحدتِ وجودی دوری میجست، اما در بیان صفات خداوند و وح دت ذات الهی از نکات و اشارات کلامی و فلسفی بهره میگرفت («عقیده» او به نقل عیدروسی [۲۴]
عیدروسی، عبدالقادر، تاریخ النور السافر، ج۱، ص۱۷۵، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
(و «حزب الاشراق» منسوب به او به نقل غزی. [۲۵]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۶، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
ابن عراق شعر نیز میسرود و قطعات کوتاهی از سرودههای او با مضامین دینی و عرفانی در بعضی از کتابها نقل شده است. [۲۶]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۵ -۶۷، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
۱۸ - تألیفاتچنانکه قبلاً اشاره شد، استاد و پیر او علی بن میمون او را از نوشتن منع کرد و اغلب تألیف او را که تا ۹۱۳ق نوشته شده بود، از میان برد، ولی با وجود این امروز تعداد قابل توجهی کتاب و رساله به نام او در کتابخانههای جهان موجود است، از آن جمله: ۱. تأدیب الاقوال و تهذیب الاعمال و تربیة النیات علی اکمل الاحوال [۲۷]
سید، خطی، ج۱، ص۱۱۷.
۲. رساله فی اهل الطریق [۲۸]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۳۷۱، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
۳. رساله ابن عراق الی الصوفیة فی کافة الا¸فاق [۲۹]
ظاهریه، خطی (تصوف)، ج۱، ص۶۱۵ -۶۱۶.
۴. وصیة محمد بن عراق [۳۰]
ظاهریه، خطی (تصوف)، ج۳، ص۱۵۲-۱۵۳.
[۳۱]
عیدروسی، عبدالقادر، تاریخ النور السافر، ج۱، ص۱۷۵، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
۵. وصیة المنتظر غریب الوطن لکل حُرّأتی بالمصحف و الکفن. [۳۲]
ظاهریه، خطی (مجامیع)، ج۱، ص۳۹۴.
[۳۳]
ظاهریه، خطی (تصوف)، ج۳، ص۱۶۵.
[۳۴]
سید، خطی، ج۳، ص۲۰۰.
[۳۵]
علوش و رجراجی، فهرس المخطوطات العربیة، ج۱، ص۱۹۶، رباط، ۱۹۵۴م.
بروکلمان، این رساله را به علی بن محمد، فرزند ابن عراق، نسبت داده است؛ ۶. رسالة القواعد الشرعیة لطلاب الطریقة المحمدیة [۳۶]
سید، خطی، ج۲، ص۲۲۱.
[۳۷]
علوش و رجراجی، فهرس المخطوطات العربیة، ج۱، ص۱۹۶، رباط، ۱۹۵۴م.
حاجی خلیفه [۳۸]
حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۳۵۸.
از این رساله با عنوان القواعد الشرعیة لسالکی الطریقة المحمدیة یاد کرده است. ۷. رسالة العراقیة لسالک الطریقة المحمدیة [۳۹]
جامعه، خطی، ج۳، ص۲۴۹.
۸. جوهرة الغواص و تحفة اهل الاختصاص (آلوارت، ج۱، ص۱۶۱؛ [۴۰]
زرکلی، اعلام، ج۶، ص۲۹۰.
عنوان آن را جوهرة الخواص ذکر کرده است؛ ۹. کشف الحجاب برؤیة الجناب [۴۱]
بغدادی، هدیه العارفین، ج۲، ص۲۳۲.
۱۰؛ ۱۰. عقیدة ابن عراق، که عیدروسی [۴۲]
عیدروسی، عبدالقادر، تاریخ النور السافر، ج۱، ص ۱۷۵، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
آن را نقل کرده و بغدادی [۴۳]
بغدادی، ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون، ج۲، ص۱۱۶.
بدان اشاره دارد؛ ۱۱. حزب الاشراق، منسوب به اوست و غزی [۴۴]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۶، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
آن را نقل کرده است و ابن عماد [۴۵]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹۹، قاهره، ۱۳۵۱ق.
بدان اشاره دارد.۱۹ - تألیفات در ضمن شرح احوالخودتألیفات زیر در ضمن شرح احوال او در تواریخ آمده است: ۱. السفینة العراقیة فی لباس الخرقة الصوفیة. [۴۶]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۵۹، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
[۴۷]
ابن عماد، شذرات الذهب، ج۲، ج۸، ص۱۹۹، قاهره، ۱۳۵۱ق.
[۴۸]
ابن عماد، شذرات الذهب، ج۲، ج۸، ص۱۷، قاهره، ۱۳۵۱ق.
وی در این کتاب تاریخ ولادت و شرح حال خویش را آورده است؛ ۲. سفینة النجاه لمن الی الله اِلتجاه [۴۹]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۵، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
[۵۰]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۲، ص۱۷، قاهره، ۱۳۵۱ق.
۳. رسالة فی صفات اولیاءالله تعالی. [۵۱]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۶، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
[۵۲]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹۹، قاهره، ۱۳۵۱ق.
این رساله به خواهش یکی از مریدانش به نام احمد داجانی مقدسی در دوشنبه ۷ ربیع الاول ۹۳۱ تألیف شده است؛ ۴. هدایة الثقلین فی فضل الحرمین [۵۳]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۶، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
[۵۴]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹۹، قاهره، ۱۳۵۱ق.
[۵۵]
بغدادی، هدیه العارفین، ج۲، ص۷۱۹.
۵. مواهب الرحمان فی کشف عورات الشیطان [۵۶]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۶، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
[۵۷]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹۹، قاهره، ۱۳۵۱ق.
[۵۸]
بغدادی، هدیه العارفین، ج۲، ص۲۳۲.
۶. المنح الغنائیة و النفحات المکیة. [۵۹]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۶، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
[۶۰]
ا بن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹۹، قاهره، ۱۳۵۱ق.
[۶۱]
بغدادی، هدیه العارفین، ج۲، ص۲۳۲.
زرکلی [۶۲]
زرکلی، اعلام، ج۶، ص۲۹۰.
عنوان آن را المنح العامیة و النفحات المکیة آورده است. غزی [۶۳]
غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، ج۱، ص۶۵، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م.
ابن عماد [۶۴]
ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹۹، قاهره، ۱۳۵۱ق.
رسالهای را از وی با این شرح یاد میکنند: «رسالة کتبها الی من انتسب الی الطریقة المحمدیة فی سائر الا¸فاق خصوصاً بمکة العلیة و المدینة المرضیة» که احتمالاً همان رسالهای است که به عنوان رسالة ابن عراق الی الصوفیة فی کافة الا¸فاق ذکر آن قبلاً گذشت.۲۰ - فهرست منابع(۱) ا بن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، قاهره، ۱۳۵۱ق. (۲) بغدادی، ایضاح المکنون فی الذیل علی کشف الظنون. (۳) بغدادی، هدیة العارفین. (۴) جامعه، خطی. (۵) حاجی خلیفه، کشف الظنون. (۶) زرکلی، اعلام. (۷) سید، خطی. (۸) طاش کوپریزاده، احمد، الشقائق التعمانیة، به کوشش احمد صبحی فرات، استانبول، ۱۴۰۵ق. (۹) ظاهریه، خطی (مجامیع). (۱۰) ظاهریه، خطی (تصوف). (۱۱) علوش و رجراجی، فهرس المخطوطات العربیة، رباط، ۱۹۵۴م. (۱۲) عیدروسی، عبدالقادر، تاریخ النور السافر، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م. (۱۳) غزی، نجمالدین، الکواکب السائرة، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، ۱۹۴۵م. ۲۱ - پانویس
۲۲ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله « ابوعلی ابنعراق »،ج۴، ص۱۵۰۲. |